loading...
hanakia
حسین بازدید : 1396 جمعه 02 فروردین 1392 نظرات (0)

سلسله پیشدادیان

افسانه یا واقعیت؟؟

شاهنامه سلسله ی پیشدادی را اولین فرمانروایی ایران معرفی و داستان های دلکش فراوانی از این دوره نقل می کند. در اوستا هم نام پادشاهان این سلسله آمده و از بسیاری از آنان به نیکی یاد شده است. برای مثال (در شاهنامه فردوسی نخستین پادشاه پیشدادی «گیومرث» (کیومرث) (کیومرس) بود که در متون اوستایی و باستانی نخستین انسان آریایی و اولین فرمانروا بوده و مطابق متون اساطیری بعد از اسلام نخستین مرد کیومرث و نخستین زن «مردیانه» بود) که به نیکی یاد می شود و زرتشتیان او را اولین انسان نیک پی می دانند. 

درباره اینکه آیا چنین سلسله ای به این کیفیت وجود داشته است یا خیر نظرات زیادی مطرح است. مطمئنا پیشینه زندگی در فلات ایران به ۲۵۰۰ سال محدود نمی شود. آثار باستانی از هزاره ی هفتم قبل از میلاد(۹۰۰۰ سال قبل) و حتی بیش تر از آن در این سرزمین یافت شده است. 

اگر بخواهیم پیشدادیان را با تاریخ تطبیق دهیم، به نظر می رسد، سال ها قبل از مادها و هخامنشیان قرار می گیرند. شاید بتوان گفت، زمان پیشدادیان با دوره پیش از تاریخ ایران هماهنگی دارد؛ به طوری که برخی از پژوهشگران پادشاهان پیشدادی را یک شخص ویژه نمی دانند بلکه نماد یک دوره تاریخی می دانند برای مثال آقای فریدون جنیدی معتقد است: جمشید دوره تابندگی نژاد آریا است. و این زمانی است که خانه های مهندسی ساخته شد، عطر و دیبا و رنگ، می و دارو و سنگ های لعل و یاقوت و پیروزه شناخته شده بود. 

رفته رفته این دوره ها تبدیل به اسطوره شده اند و مثلا جمشید به صورت یک انسان ترسیم شده است و نماد یک دوره خاص تاریخی است.  شاید دوره های پیش از تاریخ ایران به صورت پادشاهان در افسانه های ما ظاهر شده اند و به احتمال قوی داستان های دلکشی که درباره آن ها گفته می شود ریشه در داستان های تاریخی پادشاهان دیگر، دارد. شباهت های بین فریدون و کوروش باعث شده است، بسیاری از داستان های کوروش در قالب فریدون نقل شود. برای مثال در ذهن مردم مانده است که پادشاهی بزرگ که بسیار دادگر و نیک سیرت بوده است و آژدهاک را شکست داده، چنین و چنان کرده است؛ پس تصور کرده اند که این روایت مربوط به فریدون بوده است. اما شاید فریدون یک شخص ویژه نباشد.

در اینجا اسامی پادشاهان پیشدادی را به همراه اشاره ی کوچکی که هر کدام از آنها احتمالاً نماد چه دوره ای هستند(با ایده گرفتن از نظر آقای فریدون جنیدی) می آوریم. نام هایی که درون پرانز قرار گرفتند صورت نام آنها در اوستا و دیگر منابع است:

کیومرث (Gaya – Maretan

 
بشر نخستین و انسان های اولیه

کیومرث در فارسی، گیومرت یا گیومرد در پهلوی و گیومَرَ تَن در اوستا نام نخستین نشانه ی پیدایی مردم در جهانشناسی اساطیری مزدیسنان و نخستین شاه در شاهنامه است.
 واژه ی گیومرث در زبان اوستایی از دو بخش گَیَ (جان ، زندگی) و مَر ِ تَنَ (پیرو مرگ، مردنی) ساخته شده است که بر روی  هم به زنده ی میرا برگردانده می شود.

طبق متون اوستایی او آدم ابوالبشر است و اولین انسانی است که از «اهورامزدا» (دانای بزرگ) که خداوند یکتا است اطاعت کرد. مورخین اسلامی او را گلشاه لقب داده اند که به معنی فرمانروای کوهستان است. در ادبیات بعد از اسلام او را نخستین کشورگشا معرفی کرده اند. نخستین بزرگی که کشور گشود سرپادشاهان کیومرث بود. فردوسی درباره او می گوید: کیومرث چون ابتدا در کوه اقامت داشت پلنگینه (پوست پلنگ) می پوشید و در اشعارش می گوید: کیومرث شد بر جهان کدخدای _ نخستین به کوه اندرون ساخت جای سر تخت و بختش برآمد ز کوه _پلنگینه پوشید خود با گروه. می گویند بنیاد شهرسازی از او است. شهر های اسطخر، دماوند و بلخ را او بنا کرد. چون فرزندش سیامک به دست دیوان کشته شد، بعد از مرگ کیومرث پادشاهی به نوه اش «هوشنگ» رسید.

هوشنگ (هئوشینگه پرذات ) Haoshyangha – Parazata
خانه سازی و اسکان بشر، پیدایی آتش

هوشنگ در اوستا (هائو شیانگها)

هوشنگ نخستین شاه پیشدادی است. وی  پسر فرواک، پسر سیامک، پسر مشی، پسرکیومرث و تبار ایرانیان از اوست(بن‌دهش، ص83).

بر پایه گفتار های  نامه های باستان، نخستين پادشاه باستانی در سرگذشت( تاریخ) ايرانیان، هوشنگ  بوده است.

بعضی از مورخین او را اولین پیشداد (اولین قانونگذار) معرفی می کنند، زیرا بر هفت اقلیم فرمانروایی می کرد. درباره معنی اسم او اختلاف است. فردوسی هوشنگ را برگرفته از هوش و فرهنگ می داند و در این باره می گوید: گرانمایه را نام هوشنگ بود _ تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود.

زبان شناسان باستانی و شرق شناسان اروپایی «هائو شیانگها» را به معنی «فراهم سازنده منازل خوب» آورده اند، چون او بود که شهر های شوش و بابل را بنیاد نهاد. در زمان او آهن و آتش کشف شد و ابزار های جنگی آهنی فراهم آمد. فردوسی در باب کشف آتش می گوید که هنگام پرتاب سنگ برای کشتن مار آن سنگ به سنگ دیگری برخورد کرد و اخگری پدید آمد.

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ _ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ. چون تهیه آتش برای زندگی مشکل بود، به دستور هوشنگ آتشکده هایی در فارس، آذربایجان و خراسان برپا کردند تا مردم بتوانند، آتش آماده از آن بردارند. داستان هوشنگ درباره کشف آتش نشان می دهد که ایرانیان آتش پرست نبوده اند ولی آتش را از جهت روشنایی و گرمی بخشیدن به زندگی آدمیان حفظ می کردند و سعی در نگهداری آن داشتند.به انگیزه کشف آهن در دهم بهمن جشن سده را برپا می داشت، یعنی زمانی که پنجاه شب و پنجاه روز تا اول بهار (عید نوروز) باقی بود. فردوسی درباره جشن سده می گوید:ز هوشنگ ماند این سده یادگار _ بسی باد چون او دگر شهریار /در زمان او مردم توانستند که از پوست حیوانات لباس تهیه نمایند.

تهمورث (تخم اوروپ ) Takhmauruoa

رام کردن اسب، ساخت سلاح، آغاز پهلوانی و تهم تنی

تهمورث ( طهمورث) از پادشاهان پیشدادی و در شاهنامه پسر هوشنگ به شمار می آید.

سومین پادشاه پیشدادی تهمورث (طهمورث) است به معنی دلیر ملقب به «زیناوند» به معنی دارنده سلاح و زین. در تاریخ طبری و مروج الذهب مسعودی آمده است که در زمان او بودا در هند ظهور کرد. او بت پرستی را برانداخت و چون بر دیوان مازندران غلبه کرد، دیوان به او سواد خواندن و نوشتن آموختند لذا به آنان امان داد. در زمان او مردم ریسندگی و بافندگی آموختند.

جمشید (ییم خش ئت ) YimaKhashaeta

دوره تابندگی آریاها، تولید بیشتر آلات جنگی و وسایل زندگی،رشد اقتصادی و اجتماعی جوامع

جمشید پسر تهمورث و از دیگر پادشاهان اساطیری ایران است. نام او در اوستا و نوشته های پهلوی و فارسی میانه  بسیار آمده است. در کارکرد اساطیر ایرانی کارهایی سخت بزرگ از او سر می زند.

جمشید فرزند تهمورث چون رویش مانند «شید» (خورشید) می درخشید به جمشید به معنی درخشنده معروف شد. او نیز مانند فرمانروایان قبلی پیشدادی از «فره ایزدی» (تائید الهی) و پشتیبانی «اهورامزدا» برخوردار بود. طبق روایات فردوسی زمانی که طول روز و شب برابر شد (اول فروردین) را نوروز نامید و جشن نوروز را برپای داشت، در دوره حکمرانی او انواع سلاح های آهنی ساخته شد.تهیه انواع لباس از ریسیدن نخ های پنبه ای، ابریشمی و پشمی رواج یافت. سنگ های گران بها از معادن استخراج گردید. دارو ها و عطریات متفاوت شناخته شد. فن پزشکی به اعلا درجه در آن زمان رسید. در ساختمان سازی انقلابی روی نمود چون دیوان مازندران ساختن خشت و آجر و نحوه به کارگیری گچ و سنگ را به آریایی ها آموختند. از این رهگذر قصر های باشکوه در ایران بنا گردید.

جام جم (جام گیتی نما) که به وسیله آن جمشید می توانست وقایع هفت اقلیم را در آن ببیند، در زمان او بود، این جام بعد ها به کیخسرو و دارا رسید. اما زمانی رسید که جمشید از باده قدرت سرمست شد و طوری کبر و غرور بر او چیره شد که خود را جهان آفرین خواند و مورد قهر الهی قرار گرفت و ضحاک تازی را بر او چیره ساخت.

مردم به چهار طبقه تقسیم شدند:

 آموزیان (دانشمندان و دینداران)

 نیساریان (سپاهیان و لشکریان)

 نسودیان (برزگران)

 آهنوخوشان (پیشه وران)

از این جهت بود که فردوسی طوسی گوید:شما را ز من هوش و جان در تن است _ به من نگرود هرکه اهریمن است/گر ایدون که دانید من کردم این _ مرا خواند باید جهان آفرین/زمانی که در جام جهان بین هر چه را که اراده می کرد، می دید غرورش زیادتر شد:/پس آن جام برکف نهاد و بدید _ در او هفت کشور همی بنگرید.ضحاک جمشید را کشت و دو خواهر او به نام های «شهرناز» و«ارنواز» اسیر کرد و سپس به زنی گرفت. بعد از آنکه کاوه و فریدون قیام کردند و ضحاک را در دماوندکوه به بند کشیدند، فریدون از نژاد جمشید به حکمرانی ایران رسید.

 

ضحاک تازی (آژی دهاک ) AjiDahaka
دوره استیلای بیگانیگان (احتمالا سامی نژادان) بر قسمت هایی از فلات ایران

دوره استیلای بیگانیگان (احتمالا سامی نژادان) بر قسمت ضحاک از پادشاهان اسطوره ای ایرانیان است. در شاهنامه پسر مرداس و فرمانروای  دشت نیزه وران است. او پس از کشتن پدرش به ایران می تازد و جمشید را می کشد و بر تخت شاهی می نشیند. با بوسه ی ابلیس، بر دوش ضحاک دو مار می روید. ابلیس به دست یاری او آمده و می گوید که باید در هر روز مغز سر دو جوان را به مار ها خوراند تا گزندی به او نرسد.

و بدین سان روزگار فرمانروایی او هزار سال به درازا می کشد تا این که آهنگری به نام کاوه به پا می خیزد، چرم پاره ی آهنگری اش ( درفش کاویانی ) را بر می افرازد و مردم را به پشتیبانی فریدون و جنگ با ضحاک می خواند. فریدون ضحاک را در البرز کوه ( دماوند ) به بند می کشد.

فریدون (ثرائتئون) Thraetaona

چند بهره شدن آریاها

فریدون از دیگر پادشاهان پیشدادی بود که با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک  ستمگر چیره شد. او پادشاه جهان گشت و آنگاه جهان را میان سه پسرش سلم ؛ تور و ایرج بخش کرد. در شاهنامه از شاهان ستوده و نیک ایران است.

قیام کاوه و جهانداری فریدون

هنگامی که ضحاک برای خوراک مار های روی شانه هایش همه فرزندان کاوه آهنگر را قربانی کرده بود و فقط یک فرزند برای کاوه مانده بود و پیش شاه ستمکاری چون ضحاک گفت (یکی بی زبان مرد آهنگرم _ ز شاه آتش آید همی بر سرم). شاه توجهی نکرد و کاوه چون آهنگر بود پیشبند چرمی خود را که از پوست شیر بود بر فراز چوبی برافراشت و از آن پس به عنوان «درفش» (پرچم) از آن سود جست. مردم به دور کاوه و درفش او گرد آمدند به طوری که بر سپاه ضحاک پیروزی یافت و ضحاک متواری شد و از ایران خارج شد و از دجله گذشت تا از خشم ایرانیان در امان بماند. کاوه با قیام خود خواست که «فریدون» فرزند «آبتین» را که از نژاد جمشید بود به فرمانروایی ایران انتخاب نماید. لذا فریدون به تعقیب ضحاک پرداخت (به اروندرود اندر آورد روی _ چنان چون بود مرد دیهیم جوی)

پهلوانی ندانی زبان _ به تازی تو اروند را دجله خوان) فریدون خود را به سرزمین تازیان رسانید ضحاک را دستگیر و او را در دماوندکوه زنجیر کرد. در داستان کاوه و فریدون چیزی که مهم است، ایجاد پرچم ایران است، چون کاوه در تاریخ اساطیری ایران با درفش خود حماسه آفرید و ضحاک عرب را شکست داد و به دست فریدون که از نژاد ایرانی بود در دماوند کوه زندانی نمود. از آن زمان به بعد پرچمی که او ساخته بود به «درفش کاویان» معروف شد. کاوه کسی است که سرداران ایران به درفش او تیمن می جستند.

ابومنصور ثعالبی مورخ قرن پنجم در باب این درفش عین روایت فردوسی را آورده و گفته است: «فریدون پس از آسودگی از کار ضحاک چرم کاوه را به جواهر بیاراست و درفش کاویان نامید.» فریدون فرزند آبتین که مادرش فرانک بود، دوره دوم جهانداری پیشدادیان را آغاز کرد و بعد از او مهم ترین زمامداران پیشدادی عبارت بودند از منوچهر، نوذر، زاب و گرشاسب. فریدون چون در مهرماه بر ضحاک غلبه کرد و بر تخت نشست آن روز را عید و جشن آن روز را مهرگان خواندند.

تقسیم سرزمین فریدون بین فرزندانش

فریدون در زمان جهانداری اش کشورش را بین پسرانش به شرح زیر تقسیم کرد تا با خیال آسوده بتواند به بندگی اهورامزدا (خدای یگانه) بپردازد. ایران را به «ایرج» داد، توران (ترکستان) را به «تور» و شام و روم را به «سلم» سپرد. چون ایران از ترکستان و شام آباد تر بود سلم و تور بر ضد ایرج متحد شدند و در جریان جنگی ایرج را کشتند و جنازه او را پیش پدر فرستادند.

فردوسی در این باب می گوید:(نهفته چو بیرون کشید از نهان /به سه بخش کرد آفریدون جهان)(یکی روم و خاور دگر ترک و چین/سوم دشت گردان و ایران زمین )(نخستین به سلم اندرون بنگرید /همه روم و خاور مر او را گزید)(دگر تور را داد توران زمین /ورا کرد سالار ترکان و چین)و زان پس چو نوبت به ایرج رسید / مر او را پدرشهر ایران گزید)در زمان پادشاهی منوچهر برای پایان دادن به اختلاف مرزی بین ایران و توران مقرر شد که آرش کمانگیر تیری از مازندران یا از فراز دماوندکوه پرتاب کند و آن تیر هرجا که بر زمین افتاد مرز ایران و توران باشد

در شاهنامه از آرش نامی برده نشده است ولی در متون اوستایی ارخش و در کتاب الکامل ابن اثیر «ایرش» و در منابع دیگر به ویژه تاریخ طبری «ارشش با تیر» و در مجمل التاریخ والقصص «آرش شواتیر» آمده است. در دانشنامه ادب فارسی بخش آسیای میانه به سرپرستی حسن انوشه بعد از آن که همه روایات تاریخی و اسطوره ها را در کنار هم می گذارد به این نتیجه می رسد که افراسیاب پادشاه توران با منوچهر فرمانروای ایران قرار گذاشتند، تیری که از فراز البرزکوه (دماوندکوه) به سمت مرز توران پرتاب گردد، مرز ایران و توران را تعیین کند. آرش بر بالای قله دماوند رفت و با آن که می دانست پس از پرتاب تیر جان از کالبد او خارج می شود، تیر را پرتاب کرد.

این تیر از بامداد تا نیم روز برفت و در کنار جیحون بر درخت گردویی فرود آمد و مرز ایران و توران معین شد. در بیشتر منابع اسلامی جای فرود آمدن تیر را مرو نوشته اند و محل پرتاب آن منابع اسلامی سیزدهم تیر (تیرروز) را روز پرتاب تیر قید کرده اند.عاقبت «منوچهر» در جنگی سلم و تور را کشت و خود بدون رقیب جانشین فریدون شد.

ایرج: شکل گیری بخش ایرانی

آغاز جنگ های بین اقوام

ایرَج  بر پایه گزارش های ایرانی کوچک‌ ترین فرزند فریدون بود که فریدون پادشاهی اش را بین او و برادرانش  سلم و  تور  بخش کرد. سرزمین ایران در پی این بخش کردن به ایرج رسید.

سلم و تور که به ایرج رشک می‌بردند، به نیرنگ او را کشتند. سالیانی می گذرد تا منوچهرنوه ی ایرج آن ها را به خون خواهی نیایش ایرج، می کشد.

 منوچهر (منوش چیثرا) Manush – Tchithra 
پایان یافتن موقت جنگ ها

منوچهر از دیگر پادشاهان اساطیری و هشتمین شهریار پیشدادی است. بر پایه گزارش های کهن، هنگامی که ایرج به دست برادرانش سلم و تور کشته شد، همسر او ،ماه آفرید از وی بار داشت. از او دختری زاده شد که به همسری پشنگ، برادر زاده ی فریدون در آمد. از پشنگ و دختر ایرج منوچهر زاده شد.

از کارهای منوچهرمی توان کشتن سلم و تور به خون خواهی نیایش ایرج ، و نهادن مرزی نو میان ایران و توران در پی جنگ با تورانیان را بر شمرد.

 نوذر (نئوتر) Naotara 

نوذر، پسر منوچهر و از دیگر پادشاهان اساطیری و نهمین شهریار پیشدادی است. در پی بیدادگری و بی ‌تدبیری او ایران دچار نابسامانی بسیار شد.

پشنگ پادشاه توران از وضعیت نابسامان ایران زمین آگاه شده و پسر خود افراسیاب را به جنگ با ایرانیان فرستاد. در جنگی که در گرفت نوذر به دست افراسیاب اسیر شد. اندکی بعد افراسیاب او را به کین کشی پهلوانان تورانی که به دست زال و قارن کشته شدند به دست دژخیمای سپرد.

نوذر دو پسر به نامهای توس و گستهم داشت که به رای دید بزرگان ایران هیچ یک به شاهی نرسیدند.

زو (اوزو ) Uzava

زو از دیگر پادشاهان اساطیری و دهمین شهریار پیشدادی است. او پسر تهماسب و نوه ی منوچهر شاه است. پس از مرگ نوذر، نهمین شهریار پیشدادی،  بزرگان ایران به رای زنی نشستند و از فرزندان نوذر ( توس و گستهم ) هیچ یک را شایسته ی تاج و تخت ندانستند. پس به رای دید بزرگان، زو که کهنسال و از نوادگان منوچهر شاه بود به شهریاری برگزیده شد.

پادشاهی  زو  بسیار کوتاه بود. از کارهایی که انجام آن ها در نوشته های فارسی میانه و اسلامی به زو نسبت داده می شوند؛ راندن تورانیان از ایران زمین تا پشت مرز های ایران و پیدایی جشن سده را می توان بر شمرد.  

 
گرشاسب یا کرساسپ   (Keresaspa
ادامه یافتن جنگ ها

گرشاسب یا کرساسب  از دیگر پادشاهان اساطیری ایرانیان است.  او پسر زو و یازدهمین شهریارپیشدادی است. گرشاسب پیشدادی را نباید با گرشاسب فرزند سام ( گرشاسب سام) اشتباه کرد.

شهریاری پیشدادیان که با  پادشاهی هوشنگ آغاز می شود،  پس از پایان پادشاهی گرشاسب  فرزند  زو  به انجام می رسد.

او را نباید با گرشاسب پهلوان فرزند سام  و نیای بزرگ رستم اشتباه کرد. از گرشاسب ِ سام در اوستا بسیار یاد رفته است آن چه در پی بخش گرشاسب در اوستا و نوشته های پهلوی آمده است به نام و یاد  پهلوان گرشاسب سام ( و نه شاه گرشاسب پیشدادی ) در آن نوشته ها باز می گردد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 32
  • بازدید کلی : 2,425